کد مطلب:154102 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

اهل بیت در خرابه
در تواریخ آمده است كه یزید اهل بیت پیامبر را در خرابه بدون سقفی منزل داد كه از سرما و گرما آنان را حفظ نمی كرد، آن قدر بر اهل بیت سخت گذشت كه صورتشان پوست انداخت و مجروح گردید.

منهال بن عمرو گوید: زین العابدین (ع) را دیدم تكیه بر عصا داده و پاهایش مانند دو نی خشك و خون از آنها جاری بود، رنگ شریفش زرد شده احوالش را پرسیدم: كیف امسیت یابن رسول الله؟

فرمود: همانطور كه بنی اسرائیل در حكومت فرعون وقت می گذرانیدند پسرهاشان را می كشتند و دخترها را زنده نگه می داشتند، چگونه خواهد بود حال كسی كه اسیر دست یزید بن معاویه است، زنهای ما تا به حال از طعام سیر نشده و سرهاشان پوشیده نگردیده است، هرگاه یزید ما را می طلبد گمان می كنم قصد كشتن ما را دارد.

منهال! عرب بر عجم افتخار می كند كه محمد (ص) عربی است، قریش بر سایر قبایل افتخار می كند كه محمد از ما است، ولی ما خاندان رسول خدا مردانمان كشته می شوند و زنان و اطفالمان اسیر می گردند. منهال می گوید: پرسیدم به كجا می روید؟ فرمود: جائی كه ما را منزل داده اند سقف ندارد آفتاب ما را گداخته است، جهت ضعف بدن بیرون


آمده ام تا قدری استراحت كنم و زود برگردم از جهت ترس بر زنان، در همین حال صدای زنی بلند شد! نور دیده برادرم به كجا می روی؟ برگرد كه از دشمن بر تو می ترسم! پرسیدم: این زن كیست. گفتند زینب دختر علی مرتضی است، زین العابدین مرا گذاشت و به خرابه برگشت.

این شاعر عرب چه خوب گفته است:



1- یعظمون له ما أعواد منبره

و تحت ارجلهم اولادهم وضعوا



2- بای حكم بنؤه یتبعونكم

و فخركم انكم صحب له تبع



1- تعظیم چوب منبر او را كنند لیك

اولاد اوفتاده ببین زیر پایشان



2- اولاد او چسان ز شما پیروی كنند

فخر شما است صحبت جد گرامشان [1]




[1] مقتل مقرم ص 453 - بحار ج 45 ص 140 - لهوف ص 193 نفس المهموم ص 459 طبقات ج 5 ص 162.